کد خبر: ۱۳۴۸۶
۰۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
نجمه رحمانی معرق‌کار جوان محله جاهدشهر است

نجمه رحمانی معرق‌کار جوان محله جاهدشهر است

نجمه رحمانی معرق‌کار جوان محله جاهدشهر دانشجوی رشته نقاشی قادر است به تکه‌های بی‌جان چوب شکل و طرحی زنده و پویا ببخشد؛ طرح‌های لیلی و مجنون، طبیعت و انواع خطوط با چوب و مس.

نجمه آخرتی| در مجتمع آرمس واقع در محله جاهدشهر مشهد خانه‌ای که بر سر در آن تابلوی مسی زیبا و پر معنای بسم‌ا... الرحمن الرحیم نصب شده است، نظرت را به خود جلب می‌کند. این خانه متعلق به خانواده ای است که هنرمند جوانی را درآغوش خود پرورش داده است، هنرمندی که تنها ۲۱بهار را پشت سر گذاشته است اما به اندازه صد بهار هنر دارد!

جان‌بخشی به تکه‌های بی‌جان

نجمه رحمانی معرق‌کار جوان جاهدشهر دانشجوی رشته نقاشی است اما علاوه‌بر نقاشی دستان هنرمندش قادرند به تکه‌های بی‌جان چوب شکل و طرحی زنده و پویا ببخشند؛ طرح‌های لیلی و مجنون، طبیعت و انواع خطوط با چوب و مس.

در ابتدای ورود با دانستن موضوع دیدارمان من را به اتاقش راهنمایی می‌کند. عبارتی که روی در اتاقش دیده می‌شود، چشم‌ را نوازش می‌دهد: «یا علی (ع)». نگاهم را به‌سختی از در اتاق جدا می‌کنم و می‌کشانم به سمت تابلوهای چوبی گل و طبیعت زیبایی که بر دیوار اتاق ریشه دوانده و حالا به‌شکل تازه‌ای به روحت طراوت می‌بخشد. ساعت چوبی گوشه اتاق و تابلوی مس «انّا اعطیناک‌الکوثر» به اتاق رنگ و بوی تازه‌ای هدیه کرده است.

 

برگ سبزی تحفه درویش

از او می‌خواهم درباره آغاز کار هنری‌اش توضیحاتی بدهد. بسیار خوب صحبت می‌کند و بیشتر از سنش آگاهی دارد. آرامش قلبی که در کلامش موج می‌زند، تسلطش را بر کلمات دوبرابر کرده است. می‌گوید: معرق تکه‌تکه کردن چوب‌ها برای ساختن شکل‌های گوناگون است و من این هنر را از سال دوم دبیرستان بارفتن به کلاس‌های فنی و حرفه‌ای به‌طور جدی آغاز کردم.

زحمت‌های استادم خانم صادقی به‌همراه تشویق‌های پدر و مادرم و استعدادی که در این رشته داشتم باعث شد خیلی سریع و بهتر از همتایانم در این رشته موفق شوم. صحبتش به اینجا که می‌رسد، چشمانش برق می‌زند و باافتخار می‌گوید: نخستین کارم تابلوی اللهم عجّل لولیک‌الفرج با خط برادرم بود که در ابتدا این تابلو را نذر امام‌زمان(عج) کردم و با شوق خاصی آن را به پایان رساندم؛ برگ سبزی تحفه درویش که آن را به خانه امام‌زمان(عج) واقع در خیابان مهدیه اهدا کردم. او این‌طور ادامه می‌دهد: در حال حاضر نیز در منزل، هنرجو می‌پذیرم و در چهار ترم علاقه‌مندان به این رشته را آموزش می‌دهم.

نخستین کارم تابلوی اللهم عجّل لولیک‌الفرج با خط برادرم بود که در ابتدا این تابلو را نذر امام‌زمان(عج) کردم

 

زندگی با چوب‌ها 

رحمانی با خنده می‌گوید زندگی با چوب‌ها برایش جذاب است و خلاقیّت زیادی را در ذهنش به وجود آورده است؛ به‌طوری‌که هر وقت به اشیای دوروبرش نگاه می‌کند در ذهنش طرح جدیدی شکل می‌گیرد و اینکه چگونه می‌توان از طرح یک شئ، تابلویی زیبا ساخت. او ادامه می‌دهد: وقتی با دست‌هایت تکه‌های چوب را کنار هم می‌چینی و با آن‌ها نقش تازه‌ای می‌آفرینی، لذت خاصی دارد این کنار هم چیدن‌ها.

 

یاعلی(ع) گفتیم و عشق آغاز شد

تمام مدت گفتگو جمله آشنای روی در، ذهنم را مشغول می کند. به در اشاره می‌کنم و بی‌مقدمه می‌پرسم: چرا یا علی (ع)؟ جواب می‌دهد: ارادت خاصی به حضرت علی(ع) دارم. قبل از هرچیز باید بگویم با موسسه توان‌یابان واقع در خیابان لادن همکاری دارم و برای بچه‌های معلول آنجا الگو و طرح معرق تهیه می‌کنم.

مکث کوتاهی می‌کند و این‌طور صحبتش را ادامه می‌دهد: یک‌بار که نمایشگاهی از آثارم را در دانشگاه فردوسی برپا کردم، من و چند نفر از دوستانم می‌خواستیم یکی از بچه‌های معلول را که مهمان ما بود با صندلی چرخدار از پله‌ها بالا ببریم اما آن‌قدر صندلی سنگین بود که نتوانستیم این کار را انجام بدهیم. ناگهان بی‌اختیار جمله «یاعلی(ع)» بر زبان من جاری شد و با گفتن این جمله انگار صندلی بی‌وزن شد و به‌راحتی توانستیم آن را بلند کنیم و از پله‌ها بالا ببریم. 

 

نمایشگاهی از آثار

وقتی این خاطره‌ را تعریف می‌کند، اشک در چشمانم حلقه می‌زند؛ انگار کسی قلبم را در مشتش محکم می‌فشارد، صدای رحمانی دوباره من را به دنیای چوب‌ها برمی‌گرداند. می‌گوید: تاکنون از طرف شهرداری نمایشگاه‌های متعددی از آثارم برپا شده است که هربار در این نمایشگاه‌ها مقام اول را کسب کرده‌ام. ادامه می‌دهد: در حال حاضر نیز نمایشگاهی از آثارم از طرف موسسه توان‌یابان در دانشگاه فردوسی برپاست. 
مردم معرق را نمی‌شناسد اما دوستش دارند!

صحبت‌هایمان به اینجا که می‌رسد با گلایه می‌گوید: متاسفانه با وجودی که اصل معرق از مشهد است اما به این هنر آن‌طور که باید و شاید بها داده نمی‌شود. مردم از تابلوهای معرق و نمایشگاه‌های این آثار استقبال می‌کنند و هنر معرق را دوست دارند اما با این وجود (به جز تابلوهای مس) آن‌طور که شایسته است کسی هنوز معرق را نمی‌شناسد؛ به‌ویژه نوع پیشرفته این هنر را.

 

خانم‌ها هم می‌توانند! 

از خاطره‌اش در دانشگاه فردوسی این‌گونه یاد می‌کند: وقتی نمایشگاه آثارم برپا شد، آقایی که از آثارم دیدن می‌کرد با خنده به من گفت:، من باور نمی‌کنم که این کار‌ها آثار شما باشد؛ مردان هم از پس این کار برنمی‌آیند؛ چه برسد به شما دختربچه‌ها! من به او گفتم: بیایید تا من در حضور خودتان طرحی بسازم. سپس طرحی از یک گل را درست کردم و به او دادم. درحالی‌که بسیار تعجب کرده بود گفت: تا آخر عمرم این هدیه را نگاه خواهم داشت.

 

هنر سرمایه ایرانی‌ها

این هنرمند جوان عقیده دارد هنر باعث خلاقیّت و شکوفایی ذهن است. او به‌عنوان حرف آخر می‌گوید: هنر، سرمایه ایرانی‌هاست و ازآنجا‌که انسان با هنر سازنده زنده است، باید همه ما هنر وجودی خودمان را بشناسیم و آن را در راستای متعالی‌شدن پرورش دهیم.

 

*این گزارش پنج شنبه، ۲۳ آذر ۹۱ در شماره ۲۲ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44